هلیا و هلنا هلیا و هلنا ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

شیرین عسل های مامان و بابا

هلیا و هلنا تا 18 ماهگی

1391/5/16 0:12
نویسنده : مامان سمیه
793 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام صدتا سلام به همه خاله ها و نی نی هاشون . واقعا خیلی خیلی از غیبت طولانیم شرمنده ام . تو این مدت خیلی گرفتار بودم ضمن اینکه اینترنتمون 2 ماهی مشکل داشت و قطع بود دلم واسه همتون تنگ شده بود . توی این مدت هلنا و هلیا خیلی کارای زیادی یاد گرفتن و البته شیطنتهاشون خیلی زیاد شده بعضی وقتا واقعا خسته می شم ولی تا یه لبخند بهم می زنن یا می گن مامان تمام خستگیم از تنم بیرون می ره . هلنا خیلی شیطون شده یه کار جالبی که یاد گرفته اینه که هر کاری می کنه تقصیر هلیای از همه جا بی خبر میندازه تا بهش می گیم کی این کار زشتو کرد اشاره می کنه به سمت هلیا و با اون دهن کوچولوش می گه هلیا الهی قربونتون بشم کلماتی که توی این مدت یاد گرفتن :هلنا : بابا - مامان -بده - بیشی (بشین)- هلیا -آب بده-آب بیریس (آب بریز) - آب بازی (حموم) - آخدا (ای خدا-وقتی کلی ذوق زده می شه)- پیشی - سیب - آخ - اووف - دادا (داداش سهیل)عم (عمه و عمو) - نیس (نیست) - نی نی

هلیا : مامان - بابا - باباییش (بابایی) - آب بازی (حموم) - عباسی (تاب) - بده - نه - بیشی (بشین)- سیب- اوف - داداش (سهیل)- عم (عمه و عمو - گش (کفش) - گیس (نیست) - نی نی

تقریبا تمام کلماتشون رو مثل هم ادا می کنن شعر خوندنشون خیلی بانمکه البته هلیا تو شعراش فقط از کلمه بابا استفاده می کنه آخه خیلی باباییه ولی هلنا خدانکنه یه کتاب دستش بدی شروع می کنه یه سری کلمات نامفهوم و البته بامزه که اگه کاریش نداشته باشی یه 20 دقیقه ای واسه خودش می خونه .

خیلی شیرین زبون شدن بعضی وقتا واقعا از کاراشون تعجب می کنی بعضی وقتا کنار همدیگه دراز می کشن و همو بغل می کنن من عاشق این صحنه ام اگه شد یه عکس واستون می ذارم یه کار دیگه هم تازه یادگرفن دست همدیگرو می گیرن و باهم راه میرن خیلی ذوق زده می شم وقتی این حرکاتشون رو می بینم اون موقعست که خدارو شکر می کنم که دو تا دختر مثل دسته گل بهم داده .

عزیزای دلم ایشالا همیشه تنتون سالم باشه و تو زندگیتون موفق باشین و همیشه باعث خوشحالی من و بابا پویا بشین شما دو تا فرشته کوچولو با اومدنتون رنگ دیگه ای به زندگی ما دادین و زندگیمون رو از یکنواختی دراوردین درسته بعضی وتا اذیت می کنین ولی همون شیرین زبونیهاتون یه دنیا ارزش داره . راستی 3 هفته پیش تولد نیکا جون بود خاله سمانه خیلی زحمت کشیده بود و تمام وسایل تولد رو خودش آماده کرده بود خیلی خوش سلیقس تولد خوبی بود و خیلی خوش گذشت . نیکا جون ایشالا تولد 120 سالگیتو جشن بگیریم . خوب دیگه بیشتر از این وقتتون رو نمی گیرم ایشالا سری بعد با کلی عکس میام . بای بای بایبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

niloofar
11 مرداد 91 22:55
jedi mige akh khoda? elahi begardam in sheytoonaro khodaaaa


salam khaleh niloofar . kheyli delemon vasaton tang shodeh .mamnon ke behemon sar zadin
مامان نرگس
13 مرداد 91 16:12
سلام.تبريك ميگم بابت داشتن اين دوتا فرشته زيبا.اميدوارم هميشه شاد باشن.و روزي جوجه هاي مننم مثل اين دوتا گل بزرگ بشن.خوشحال ميشم بهمون سر بزنيد


سلام عزیزم خیلی ممنون ایشالا گلهای شماهم همیشه سالم باشن با اجازه لینکتون کردم .
جوجه نارنجی ما
14 مرداد 91 15:36
الهی خاله فدای حرف زدنتون بشه خاله جون ببخشید که مجبور میشدم بعضی وقتها براتون خاله سوزنی بشمممممممممممممم من نیکا و عمو داود خیلی دوستو داریممممممممممممم بوسسس.خوشحالیم که تولد بهتون خوش گذشت


مرسی خاله جون ماهم نیکاجون رو خیلی خیلی دوسش داریممممممم . از راه دور می بوسمش .