بدون عنوان
سلام خاله ها و دخملی های عزیز .
با عرض معذرت از تاخیر چندروزه . آخه کوچولوها مریض بودن . حسابی سرما خورده بودن طفلکی ها خیلی اذیت شدن . بعد از یه هفته تو خونه موندن پنجشنبه شب رفتیم خونه مامانی و اونجا به تلافی شب یلدا که نشد ازشون یه عکس خوب بگیرم چند تا عکس گرفتم . وقتی می خواستیم از خونه بریم بیرون خیلی خوشحال بودن هلنا کاپشنشو دستش گرفته بود و با زبون بی زبونی اشاره می کرد تنم کن بریم الهی قربونشون بشم خیلی دوسشون دارم . وقتی مرض بودن خیلی غصه خوردم درسته خ.ودم هم اذیت شدم و این یه هفته اصلا خواب نداشتم ولی اشکال نداره حاضرم بی خوابی بکشم تا جیگرای مامان زودتر خوب شن . خوب حالا این هم یه عکس از هلنا و هلیا .
حالا اگه گفتین کدوم هلناس و کدوم هلیا .
اونی که قیافه گرفته و لم داده هلیا جونه قربونش برم هشم دوس داره رو مبل لم بده
اون یکی هم هلنای شیطون به زور یه لحظه نگهش داشتیم تا عکس بگیریم .